من دقیقا همون موقع عاشقت شدم. وقتی با همون لبخند مخصوص به خودت برای اولین بار گفتی:
"be TRUE and be YOU"
و دو تا کلمه true و you رو اون قدر محکم گفتی که با خودم فکر کردم از ادب خارجه که عاشقت نشم. شوخی می کنم. انتخاب دیگه ای نداشتم! اون قدر دوست داشتنی بودی که اگه همون موقع هری استایلز ازم خاستگاری می کرد جواب رد می دادم و می گفتم:
"im sorry harry. i love him more than pizza! so, this is true love"
و مثل خودت کلمه true رو اون قدر محکم می گفتم که جای شکی باقی نذاره و وقتی بهم می گفت:
"oh baby, its okay"
صحنه رو جوری ترک می کردم که انگار نه انگار هری استایلز بوده که ازم به صورت تصادفی خاستگاری کرده. ولی خب بیا واقع بین باشیم؛ هیچ چیز تصادفی نیست. من معتقدم وقتی قراره دو نفر عاشق هم بشن تمام کائنات دست به دست هم می دن که این اتفاق بیوفته! پس اگه اون قدر دوست داشتنی هم نبودی بازم عاشقت می شدم. بالاخره نباید زحمت کائنات رو نادیده گرفت چون کلی زحمت کشیدن تو این دو تا کلمه رو اون قدر محکم بگی که چاره ی دیگه ای به جز عاشقت شدن نداشته باشم.
از اینا که بگذریم. امان از دست این دو تا کلمه.. کلمه های جادویی.. true و you :)
نوشته شده در یکشنبه بیست و دوم مرداد ۱۳۹۶ساعت 1:4 به قلم میرا
|