175/

شعر محمد مختاری رو تغییر می‌دم و میگم:

که تو همچنان ایستاده‌ای و مانده‌ای. مثل درخت، مثل گرسنگی، مثل سنگ، مثل درد مثل زخم. مثل شعر و دوست داشتن و پرنده و فکر. مثل تمام چیزهایی که تو را یادم می‌اندازد. مثل صدایی که فراموش نمی‌شود.

نوشته شده در  چهارشنبه نهم آذر ۱۴۰۱ساعت 21:26 به قلم میرا