145/

همه چیز به طرز عجیبی مشکوکه. امتحان کردم روزایی که شب قبلش قرص می‌خورم هم ۳ ساعت پیانو می‌زنم، هم ورزش می‌کنم، هم زبان و کتاب می‌خونم و حتی موقع آموزشگاه رفتن نیم ساعت پیاده روی می‌کنم؛ تازه رژیمم هم کامل رعایت می‌کنم. اینا کارایین که تو این ماه بدون قرص در روز فقط یکیشون رو تونستم انجام بدم. یعنی حتی اون دو روزی که خواستم امتحان بکنم ببینم این همه دیسیپلین تقصیر قرصه یا نه و قرص نخوردم، رسما فقط یک ربع پیانو زدم تو دو روز.

البته دیشب اون قرص آرامبخش رو نخوردم (با وجود اینکه قلبم درد می‌کرد)، فقط برای قوی شدن اعصاب ویتامین بی خوردم ولی خب امروز هم پر بار بود. اگه فردا هم تاثیر بذاره و افسردگی قبل کلاس نگیرتم، مطمئن میشم این شنگول شدنم کاملا فیک و تحت تاثیر قرصه و در نتیجه بیشتر تو چاله فرو میرم.

فازم چیه که همیشه چه شادی چه غم باید برام معنی داشته باشه؟ خب مثلا چی میشه به صورت فیک خوشحال باشم؟ چرا همش حس می‌کنم مثل طبل تو خالی‌ام؟

نوشته شده در  شنبه بیست و سوم مهر ۱۴۰۱ساعت 22:34 به قلم میرا