این یک سال، برای من خیلی بیشتر از "فقط دوست داشتن" تو بود.
تو برام مثل زمینی بودی که تمام شخصیتم رو با دوست داشتن تو روش ساخته بودم. حالا که زمین با یه زلزله نابود شده، منم تماما فرو ریختم.
شاید فقط خدا بدونه چقدر دوستت داشتم. چقدر حرفات آروم و امیدوارم کرده بود. چقدر دلتنگت خواهم شد.
تو برام خونهی امنم بودی... وقتی ناراحت بودم، وقتی خسته بودم، وقتی بریده بودم، تو بودی که تو این یک سال بهش پناه بردم. تو بکآپ سیستمم بودی.
تو برام مظهر مهربونی، تلاش، احترام، متواضع بودن و باملاحضه بودن بودی. کسی بودی که حتی اگه شخص دیگهای به چشمم میومد، به خودم میگفتم ولی تو اونو بیشتر دوست داری.
تو شماره یکم نبودی، شماره صفرم بودی. تو بهم یاد دادی چه جوری عاشق باشم و به خودم قول داده بودم تا آخر عمرم ازت حمایت بکنم. تو هیچوقت حذف نمیشدی، ولی الان تبدیل شدی به اولین گزینه برای حذف شدن و این باعث میشه قلبم خیلی درد بگیره.
تویی که تو این یک سال حتی بیشتر از خودم دوستت داشتم و بهت اعتماد داشتم؛ تویی که الان دیدن عکسها و فیلمهات اذیتم میکنه... تویی که منسوخ شدی...
... میبوسمت و ازت خداحافظی میکنم. مرسی بابت این یک سال. بیا در آینده خوشحالتر باشیم.
نوشته شده در چهارشنبه بیست و هشتم مهر ۱۴۰۰ساعت 9:47 به قلم میرا